در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست دشمن اگر چه تشنه به گلوی ماست
گردیم دور یار چو پروانه دور شمع چون سوختن در آتش عشق آرزوی ماست
از جان گذشته ایم به جانان رسیده ایم در راه وصل این تن خاکی عدوی ماست
خاموش گشته ا یم وفراموش کی شویم بس این قدر که در همه جا گفت و گوی ماست
مار اطواف کعبه به جز دور یار نیست کز هر طرف رویم خدا رویروی ماست
هرجا که هست روی زمین ارغوان سرخ آبش زخون ما گلشن از خاک کوی ماست
گر بسته اند مردم ظالم زبان خلق غم نیست چون که قالب دلها به سوی ماست